پویش کتاب و زندگی ، مسابقه کتابخوانی از کتاب " قصه دلبری"

تو مرجانی تو درجانی تو مرواید غلتانی         اگر قلبم صدف باشد میان آن تو پنهانی
همه جای کتاب برام جذاب و خواندنی بود. چه از تیپی که تو دانشگاه میزد یا خواستگاری از دختری که دوسش داشت و یا دخیل بستن یک ماهه به امام رضا برای رسیدن به عشقش ، از مهربونیاش، اینکه چقدر به فکر دیگران بود. اینکه چقدر دلش روضه می خواست و عشق واقعیش امام حسین بود. کم پیدا میشه چنین آدمهایی رو پیدا کرد که همه اعمال و رفتارشون واسه آخرت هست، حتی ازدواجشون، واسه رسیدن به خداست اونم در بهترین حالت ممکن یعنی شهادت.
برای جملات آخرش که در تلگرام واسه خانومش نوشته بود آتیش گرفتم خیلی گریه کردم.

" بار اول که دیدمت چنان بی مقدمه زیبا بودی که چند روز بعد یادم افتاد باید عاشقت میشدم

تنها این را میدانم که دوست داشتنت، لحظه لحظه لحظه زندگی ام را می سازد و عشقت ذره ذره وجودم را."
چطور ممکنه یک آدم با این عشق لبریز از همسرش و فرزند تازه به دنیا اومدش به راحتی رفت و شهادت رو انتخاب کرد.
در من نمی گنجه
از خواندن کتاب بسیار لذت بردم . به شما هم پیشنهاد مطالعه این کتاب رو میدم.

برای تهیه کتاب می توانید به کتابخانه عمومی مراجعه نمایید و برای تهیه کتاب به صورت الکترونیکی و شرکت در مسابقه به این سایت مراجعه نمایید.
#قصه_دلبری
#کتاب_و_زندگی

پویش کتاب و زندگی ، مسابقه کتابخوانی از کتاب " قصه دلبری"

فراخوان مشارکت در امدادرسانی فرهنگی؛ همراه با «بهار مهربانی» کودکان سیل‌زده را خوشحال کنیم